بازنشر | همواره تلاش کرده است و تلاش. معتقد است تنها کسانی در زمین بازی تبدیل به ستاره میشوند که تلاششان توقفناپذیر باشد و مسیر تخصص را دنبال کنند.
میگوید: «همیشه سعی کردم پرانرژی باشم و اعتقادم این است که کار امروز را باید همین امروز انجام داد، چون فردا کار دیگری است که باید به آن رسید.»
اینها بخشی از مبانی و اصولی است که هوشنگ پارسا در بیش از ۳۰سال فعالیت و کار تولیدی در صنعت پلاستیک، به آنها پایبند بوده است.
مفهوم «موفقیت» برای این کارآفرین، چیزی فراتر از تلقیات و تصورات رایج امروزی تعریف میشود. موفقیت برای پارسا به ثروتمند شدن خلاصه و محدود نمیشود، بلکه کسب مهارت، تخصص و البته حفظ شرافت کاری، جادهای بوده که او همواره برای کسب موفقیت در آن گام برداشته و تلاش کرده مسیر این جاده را به نسل پس از خود هم نشان دهد.
او برای موفقیت نسل جوان دغدغه دارد و معتقد است تولیدکنندگان و کارآفرینان نسبت به نسل جدید، مسوولیت و وظیفه دارند؛ هوشنگ پارسا، (مدیرعامل گروه کارخانجات «پلاستیک کار») امروز آرزوی شخصی زیادی برای خودش ندارد، آرزویش برای جوانان این مرز و بوم است: «آرزویم برای کشور و ملت است.
آرزو میکنم قوانین به سمت تولید و در خدمت تولید باشد. این اتفاق برای صنعت و اقتصاد ملی بسیار ارزشمند است و تضمینی برای آینده جوانان و فرزندانمان خواهد بود.»
آقای مهندس، برای شروع گفتوگو، در ابتدا کمی از گذشتهتان برایمان بگویید. متولد کجا هستید، در چه خانوادهای بزرگ شدید و دوران کودکی و نوجوانیتان را چطور سپری کردید؟
در سال ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای نزدیک گرگان متولد شدم و تا ۱۹سالگی در روستا زندگی کردم و درس خواندم. خانوادهام از طبقه متوسط روستایی بودند و پدرم به حرفه کشاورزی مشغول بود.
از حدود ۸سالگی کار کردن را شروع کردم، یادم هستم که در کنار جاده هندوانه و خربزه میفروختیم. بعد از آن در ۱۶- ۱۵سالگی به مغازه لوازم خانگی یکی از اقوام رفتم و آنجا مشغول کار شدم.
زمانی که تلویزیون تازه به منطقه ما آمده بود، یکی از کارهای من این بود برای کسانی که تلویزیون خریده بودند، آنتن نصب میکردم.
شرایطتان به لحاظ مالی چگونه بود؟ آیا توانستید تحصیلات را در کنار کار ادامه دهید؟
ما از طبقه متوسط بودیم، آن هم از طبقه متوسط روستایی. وقتی دوران مدرسه را به پایان رساندم، برای خدمت سربازی به تهران آمدم که مصادف با وقوع انقلاب اسلامی و پس از آن، انقلاب فرهنگی بود.
هیچ کسی را نداشتم که از او مشورت و کمک بگیرم، خیلی غریب بودم و کسی نبود که از او حتی نظر و راهنمایی بخواهم، چه برسد به کمک مالی. کلا آن دوران برایم دوران غربت بود.
چگونه با صنعت پلاستیک و پلیمر آشنا شدید؟
قبل از اینکه به شکل جدی و حرفهای وارد کار شوم، توسط یکی از اقوام به یکی از فعالان در بازار معرفی شدم و تجربههای خوبی در روند کار کسب کردم.
من چندان گرایشی به کار در بازار نداشتم و علاقه واقعیام به کار تولید بود، چون مدتی تجربه کار در بازار را داشتم و متوجه شدم که نمیتوانم آنجا کار کنم؛ برای همین از همان زمان تصمیم گرفتم که وارد بخش تولید شوم.
حدود ۲۲ سالم بود که از طرف یکی از آشنایان، کار در یک کارخانه تولیدی که در شهرک صنعتی البرز واقع بود و در زمینه پلاستیک فعالیت داشت به من پیشنهاد شد.
آن فرد قصد داشت تغییر و تحولاتی در کارخانه ایجاد کند و من بهعنوان امین او، مسوول انجام این تغییرات شدم. چند ماه فعالیتم در آن کارخانه باعث شد که بیش از گذشته به کار تولیدی علاقهمند شوم، از این جهت تجربهای بود که بر انتخاب مسیر آیندهام بسیار تاثیر داشت.
اتفاقات پیشبینی نشده چقدر در ورودتان به صنعت پلاستیک تاثیرگذار بود؟
اتفاقات غیرقابل پیشبینی همیشه وجود دارند؛ معمولا آدمها نمیتوانند مسیر آیندهشان را از همان نوجوانی مشخص کنند و دقیقا همان مسیر را بروند.
حتما به دو راهیها و چند راهیهایی میرسند که مجبور میشوند در آخر یک جهت را انتخاب کنند و این اتفاق برای من هم افتاده است.
در واقع تجربه کار کردن در آن کارخانه پلاستیکسازی، نقطهای بود که مسیر فعالیتتان را تغییر داد.
رفتن به آن کارخانه باعث شد که بیشتر به صنعت پلاستیک و پلیمر علاقهمند شوم. ضمن آنکه درباره صنعت پتروشیمی مطالعات زیادی انجام دادم و متوجه شدم صنعت پتروشیمی یکی از صنایع جوان در کشور است که بهتازگی در مسیر رونق و رشد قرار گرفته است.
اولین واحد تولیدی که بهطور مستقل در آن مشغول به کار شدید، کجا بود؟
اولین جایی که بهطور مستقل کار کردم، کارگاهی بود که سال ۶۵ در نصیرآباد شهریار اجاره کردم. اولین محصولی هم که تولید کردیم شلنگ بود.
در سالهای بعد به اشتهارد رفتیم و بهطور رسمی شرکت «پلاستیک کار» را در سال ۶۷ ثبت کردیم. ذوق و اشتیاق بسیاری هم برای تولید داشتم چون از ابتدا هدف و علاقهام تولید و اشتغالزایی بود.
از همان سالها بازار رقابتی بود و رقبای خوبی داشتیم، همان طور که امروز هم رقبا حضور دارند. معتقدم که وجود رقیب همیشه مفید است و به جلو رفتن افراد کمک میکند.
بهطور کلی وضعیت صنعت پتروشیمی که پلاستیک هم بهعنوان جزئی از آن تعریف میشود، در آن سالها چگونه بود؟
استارت پتروشیمی قبل از انقلاب زده شد و زیربنایش آماده بود. بعد از انقلاب در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، زحمات زیادی برای رشد این صنعت کشیده شد.
این تحولات باعث شد که علاقه ما هم بیشتر شود و برای همین هم تصمیم گرفتیم که کار در صنعت پلاستیک را ادامه دهیم.
از چه زمانی توانستید طیف تولیدات را گستردهتر کنید؟
از سال ۱۳۷۶ که کارخانه پلاستیککار را در شهرک صنعتی اشتهارد تجهیز کردیم؛ به تدریج کار را توسعه دادیم و وارد حوزه محصولات پلیاتیلن شدیم، ضمن اینکه تولید اولین محصولمان یعنی شلنگ را همچنان ادامه دادیم.
بهطور کلی تولید را در دو گروه محصولات پیویسی (PVC) و پلیاتیلن (PE) دنبال کردیم و امروز محصولاتمان شامل انواع فیلمهای شرینک و بستهبندی، فیلمهای کشاورزی (فیلمهای گلخانهای، تونلی، مالچ، غلاف، رول آبیاری و...) فیلمهای ساختمانی، فیلم عریض (نایلون)، غلاف پلیاتیلن لوله، فیلم فونداسیون، فیلم مانع بخار ساختمانی، فیلم عایق استخر و آسفالت، کیسههای پلیاتیلن (کیسههای صنعتی، پلی بگ، با دمای ذوب پایین، روپالتی و شرینک هود، کیسههای فروشگاهی، کیسه فریز و کیسه زباله)، انواع گرانولها و کامپاندهای PVC و TPE، انواع مستربچ کربنات کلسیم و شلنگهای پیویسی و پلیاتیلن میشود.
در کنار تولید، چقدر نگاه صادراتی داشتید؟
از سال ۱۳۸۲ نگاهمان به سمت صادرات رفت؛ یعنی زمانی که صادرات در زمینه کاری و تولیدی صنعت ما چندان رایج نبود.
اما خوشبختانه در این بخش موفق عمل کردیم و سال به سال هم توانستیم دامنه کاریمان را بزرگتر کنیم، بازارهای هدف بیشتری به دست آوریم و حضور پررنگتری در آنها پیدا کردیم.
ما هفت سال متوالی بهعنوان واحد نمونه ملی و استانی در امر صادرات محصولات تولید داخل برگزیده شدیم. من هیچ وقت تمایلی به واردات نداشتم، همیشه باورم این بوده که وقتی در یک زمینهای مزیت نسبی داریم، چرا باید واردات انجام دهیم؟ شرکت پلاستیککار در تمام دوران فعالیت خود به غیر از ماشینآلات هیچ چیز دیگری وارد نکرده، چون اساسا نگاه ما حول محور تولید و صادرات تعریف شده است.
عمده صادراتتان به کدام کشورها بود؟
به کشورهای مختلفی صادرات داشتهایم. در میان کشورهای اروپایی، آلمان و ایتالیا دو کشوری بودند که برای حضور در بازارشان زحمات زیادی کشیدیم و خیلی کار کردیم.
در شهر دوسلدورف آلمان غرفه گرفتیم و در نمایشگاه شرکت کردیم، ولی متاسفانه صادراتمان به این کشورها به دلیل برخی مشکلات سیاسی ادامه پیدا نکرد.
دورترین کشوری هم که به آن صادرات داشتیم، کوبا بود، همینطور اکثر کشورهای CIS جزو مقاصدمان بودند. امروز هم عمده صادراتمان به دو کشور عراق و افغانستان و کشورهای حوزه خلیج فارس است.
آقای مهندس، امروزه بسیاری از کارآفرینان از وجود موانع مختلف که پیشروی تولید و صادرات قرار گرفته گلایهمند هستند. این موانع تا چه میزان در مسیر شما قرار داشت و چطور توانستید از موانع عبور کنید؟
اول باید به این نکته اشاره کنم که تولیدکننده همیشه در ذات خود، انسان امیدواری است. کسی که به واقع، تولیدکننده باشد هیچ مانع و مشکلی نمیتواند باعث یاس و ناامیدیاش شود، چون اگر قرار بود ناامید شود، اصلا تولیدکننده نمیشد.
من هم هدفی را که برای خودم تعریف کردم، بالاتر از این است که بخواهم به خاطر بعضی موانع یا برخی تصمیمات، ناامید شوم.
خوشبختانه تا امروز هم تولید را ادامه دادهایم و در صنعت خودمان به پیشرفتهایی رسیدهایم، اما نکته این است که به دلیل وجود مشکلات، با سرعت بسیار پایینی پیش رفتیم و رقبایمان در کشورهای دیگر با سرعت بسیار زیادی جلو رفتند.
در بیش از ۳۰ سالی که من کار تولیدی کردم؛ هیچوقت سرمایه در کنار تولید قرار نگرفت و همیشه تولید در خدمت سرمایه بود و در واقع، اقتصاد در خدمت سیاست. این یکی از مشکلات اصلی است؛ چراکه وقتی تولید در خدمت سرمایه باشد، سرمایه رشد میکند اما تولید رشد نمیکند.
وجود این نگاه باعث شد که تولید در خدمت واسطهگری و دلالی باشد، آن هم نه واسطهگری علمی، بلکه واسطهگری سنتی. در کار تولیدی، پیشرفتن با تکنولوژی و دانش روز بسیار مهم است، با وجود اینکه پیشرفتهایی به لحاظ تکنولوژی داشتیم، اما فاصلهمان با تکنولوژی روز دنیا زیاد است.
مساله دیگر ما، سیستم بانکی است. سیستم بانکی ما مخرب تولید است و درخدمت تولید نیست. شیوههای حاکم در سیستم بانکی عملا باعث شده است که ما در یک رقابت نابرابر درکنار رقبای خارجیمان قرار بگیریم.
بخش مهم دیگری از مشکلات هم، ریشه در قوانین و مقررات دارد. تولیدکنندگان در ایران تقویم کاری ندارند و همین باعث شده تا امکان برنامهریزی بلندمدت نداشته باشند و از رقبای خارجی عقب بیفتند.
اما یکی دیگر از مشکلات ما این است که معمولا افرادی برای اقتصاد و تولید کشور تصمیم میگیرند و سیاستگذاری میکنند که چندان با مشکلات تولید آشنایی ندارند، درد تولیدکننده را نمیدانند و عمده تخصصشان صادر کردن بخشنامههای ناکارآمد است.
برای اینکه تولیدتان را بهطور مستمر ادامه دهید، چقدر به سمت دریافت کمکها و حمایتهای دولتی رفتید؟
شرکت پلاستیککار و من بهعنوان مدیر این مجموعه از زمان تاسیس شرکت تاکنون هیچگونه ارز دولتی به هیچ نرخی از سیستم بانکی دریافت نکردهایم، حتی برای واردات ماشینآلات هم ارز دولتی نگرفتیم، چون عقیده داشتم میتوانم روی پای خودم بایستم.
امروز هم وجدانم راحت است که هیچ سوءاستفادهای از منابع ملی نکردهام. من معتقدم تا زمانی که ارز چندنرخی در بازار وجود دارد، تنها برای عدهای منافع بهدنبال دارد.
باید بساط ارز چندنرخی جمع شود چون تا وقتی که ارز چندنرخی باشد؛ مشکلات هم برای تولید وجود دارد. ما اگر میخواهیم شکوفایی اقتصادی داشته باشیم، باید شرایط مساوی برای فعالیت و کسب و کار ایجاد کنیم.
نمیتوانیم یک مسابقه دو ۱۰۰ متر بگذاریم اما به بعضیها بگوییم شما میتوانید از ۱۰ متر یا ۵۰ متر جلوتر شروع کنید، ولی بقیه باید از نقطه صفر بدوند. این دیگر اسمش مسابقه نیست. بنابراین تک نرخی شدن ارز موضوع بسیار حیاتی برای تولید و حتی زندگی و سفره مردم است.
با وجود مشکلاتی که به برخی از آنها اشاره کردید، امروز توصیه شما به نسل جوانی که قصد ورود به تولید و کار مولد دارند، چیست؟ امروز خیلیها ترجیح میدهند به جای رفتن به سمت راهاندازی یک کسب و کار واقعی، بهدنبال خرید ارز و سکه بروند یا در بهترین حالت پولشان را در بانکها سپردهگذاری کنند. نسل جدید در شرایط امروز باید چه تصمیمی بگیرد؟
اگر جوانها به سمت فعالیتهای غیرمولد مثل خرید ارز و سکه میروند، دلیلش این است که جذابیت را در آنجا میبینند و انگیزه و اشتیاقی ندارند که به سمت کار تولیدی بیایند، چون میبینند که تولیدکنندگان با چه مشکلاتی روبهرو هستند و مدام در پیچ و خمهای اداری و سازمانی قرار دارند.
اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم؛ میبینیم که جوانها هم تقصیری ندارند. ما جوانهای تحصیلکرده خوبی داریم، اما باید برایشان بستر فعالیت مولد و علاقه ایجاد کنیم.
کسی که میخواهد کاری را شروع کند، باید اطمینان داشته باشد که اگر تلاش کند و سختی بکشد، حتما به موفقیت میرسد.
در شرایطی که تولید و صنعت با مشکلات ساختاری روبه رو است، فقط استثناها میتوانند موفق شوند اما استثناها مشکل ما را حل نمیکنند. من فکر میکنم نگاه دولتمردان ما باید به این سمت باشد که اشتیاق را برای کارهای مولد و مفید بالا ببرند.
تا زمانی که تولیدکننده ما در جامعه برای دیگران ندرخشد، جوانترها هم به طرف تولید واقعی نمیآیند. ممکن است بعضیها امروز با تابلوی تولید وارد عرصه شوند، اما بعد متوجه میشویم که اینها بیزینسهایی است که ربطی به تولید ندارد و اتفاقا برای جامعه آفت است؛ بنابراین آنچه مهم است ایجاد اشتیاق و علاقه برای تولید است؛ این اشتیاق باعث ایجاد امید و نشاط در جامعه میشود و بعد به دنبالش کار و تولید خلق میشود.
اگر به تولید، بها داده شود، کیفیت آموزش و دانشگاه هم بالاتر میرود چون در این صورت، کارخانهها به نیروی تحصیلکرده متخصص نیاز پیدا میکنند، در واقع تولید، معجزهای است که به همه چرخههای اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی کمک میکند.
اگر دنبال ایجاد اشتغال و شکوفایی اقتصادی یا بهدنبال امنیت و رفاه اجتماعی هستیم، هیچ راهی پیش رویمان نیست جز بها دادن به تولید.
چه چشماندازی را در سالهای آتی برای شرکت پلاستیککار تعریف کردهاید؟ اهدافی دارید که هنوز محقق نشده باشد؟
موانع مختلف باعث شده است که امکان برنامهریزی و تعیین یک چشم انداز مشخص برایمان سخت شود؛ چون به هر حال تصمیماتی برای اقتصاد کشور گرفته میشود که بر کار ما هم اثر میگذارد.
تصمیماتی که بسیاری از آن کارشناسی شده نیستند و بعضا به دلیل شرایط خاص سیاسی اتخاذ میشوند. در وضعیتی که تصمیمات بهطور مداوم تغییر میکنند چندان نمیتوانیم برنامهریزی کنیم و طبق برنامه پیش برویم.
همین امسال برخلاف برنامهها و اهدافمان مجبور شدیم صادرات را کاهش دهیم؛ چون کشورهایی که به آنها صادرات داریم به ما ارز نمیدهند؛ ولی در داخل، بانک مرکزی میگوید حتما با روشهای دستوری باید ارز را برگردانید.
ما در شرایطی که راهکار مناسبی وجود ندارد و سیستم بانکیمان مشکل دارد چگونه میتوانیم ارز را برگردانیم؟ کشورهای همسایه ما هم مثل عراق و افغانستان، سیستم بانکی درست و به روزی ندارند که ما بتوانیم از آنها ارز بگیریم.
در واقع به یک معنا به فعال اقتصادی مثل من که بیش از ۱۵ سال سابقه صادرات دارد، محترمانه گفته میشود که صادرات نداشته باشیم، بهتر است.
امروز صادرکنندگان ریشهدار و شناسنامه دار فعالیتی ندارند و یکسری فعالیتهای متفرقه و افراد بدون هویت جای صادرات و صادرکنندگان واقعی را گرفتهاند که نه کمکی به دولت میکند و نه کمکی به کشور.
اما همه اینها دلیل نمیشود که ما عقب بکشیم، ما تا آخرین نفس هستیم، تولید میکنیم و تلاش را ادامه میدهیم. در دو سه سال اخیر هم تلاش کردیم کارمان را گسترش دهیم و نیروهای دانشگاهی و متخصص بیشتری جذب کنیم.
سعی کردیم خودمان را بهروزتر کنیم و در شرایط فعلی هدفمان را اینگونه تعریف کردیم که وقتی مشکلات زیاد است اتفاقا ما باید توانمندیهایمان را بیشتر کنیم. از سوی دیگر، ما بهعنوان تولیدکننده وظیفه داریم که به نسل جدید کمک کنیم و به آنها آموزش دهیم.
من امروز میتوانم کار و تولید را متوقف کنم بدون اینکه برای امرار معاش به مشکلی بر بخورم؛ اما تعهد و علاقه به صنعت و تولید در مسیر پیشرفت کشورم، برایم در ارجحیت است.
فکر میکنم باید همچنان تلاش کرد و خلاقیت به خرج داد تا محیط کار برای جوانها آماده شود. من سعی کردم در کار خود همین نگاه را داشته باشم تا جوانهایی که با ما همکاری و همراهی میکنند، امکان درخشیدن داشته باشند.
اما در نهایت شرکت پلاستیککار این ماموریت را برای خود تعریف کرده است که هر روز نسبت به روز قبل قویتر، سریعتر و خلاقانهتر و البته با پذیرش تغییر حرکت کند و در عین حال با توسعه توانمندیهای خود گامی متفاوتتر را در جهت تولید پایدار بردارد و با کاروان رشد و توسعه جهانی همراه و همگام باشد.
امروز مهمترین آرزویتان چیست؟
امروز آرزوی شخصی زیادی برای خودم ندارم؛ آرزویم برای کشور و ملت است. آرزو میکنم قوانین به سمت تولید و در خدمت تولید باشد.
این اتفاق برای کشور، صنعت و اقتصاد ملی بسیار ارزشمند و مغتنم است؛ باعث اشتغالزایی میشود و تضمینی برای آینده جوانان و فرزندانمان است.
دو رکن موفقیت
شما بهعنوان کسی که بیش از 30 سال در تولید و صنعت کشور فعال بودید، به احتمال زیاد اصول و مبانیای را برای رسیدن به موفقیت و تداوم کارتان تعریف کردهاید. کمی از اصولی را که باعث تداوم کار و تولیدتان شده است، برایمان بگویید.
امید مهمترین رکن موفقیت است، بعد از امید هم تلاش مستمر، اهمیت دارد. این دو مهمترین اصولی بوده است که به آنها معتقد بودهام و باعث شده کارم با وجود تمام موانع و سختیها تا به اینجا ادامه پیدا کند.
من در روزهای تعطیل به سبب متوقف شدنِ کار و تولید، حس رضایت و خرسندی ندارم و شاید در این سالها روزی نبوده باشد که بیشتر از 5 ساعت خوابیده باشم. همیشه سعی کردم پرانرژی باشم و اعتقادم این است که کار امروز را باید همین امروز انجام داد؛ چون فردا کار دیگری هست که باید آن را انجام داد.
از سوی دیگر، باورم این است که اگر انسان میخواهد متخصص واقعی شود باید شرافتش را حفظ کند. کشور ما به متخصص نیاز دارد، جوانها برای رسیدن به موفقیت باید در هر رشتهای که کار میکنند، متخصص شوند.
البته موفقیت از نظر هر کسی تعریف متفاوتی دارد، ولی به نظر من نباید موفقیت را در پولدار شدن تعریف کرد، بلکه باید از زوایای دیگری به آن نگاه کرد. متخصص شدن مسیری است که به موفقیت ختم میشود. کسانی تبدیل به ستاره میشوند که بیشتر تلاش میکنند؛ چون در یک زمین بازی همه بازیکنان ستاره نمیشوند.
من امروز به کسانی که به مجموعه پلاستیککار میپیوندند، میگویم: ما به ستاره نیاز داریم؛ چون شرایط امروز خیلی سخت شده است و احتمالا در آینده سختتر هم خواهد شد، برای همین ما از جوانهای متخصصی استقبال میکنیم که در زمین بازی قابلیت ستاره شدن داشته باشند.
اما اگر بخواهم در مورد کار و فعالیت شرکت پلاستیککار بگویم، از زمان تاسیس تا کنون «بهبود و توسعه تولید»، «پوشش بازارداخلی»، «گسترش صادرات» و «حضور در بازارهای خارجی» سرلوحه فعالیتهایمان بوده است. ما برای دستیابی به این اهداف سعی کردیم چندین برنامه را در کنار هم دنبال کنیم.
ارتباط موثر با مشتریان و تامین رضایت آنها، ارتقای اعتبار و نام پلاستیک کار، ارتقای تکنولوژی تولید، توسعه و ارتقای منابع انسانی، توسعه محصولات جدید، کنترل و بهبود کیفیت و حفظ و گسترش بازار از مهمترین برنامهها و اقداماتی بوده است که در جهت تحقق اهداف شرکت انجام دادیم.
رپرتاژ | منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه